هنوز براش شناسنامه نگرفتم :
نگرانم نکند باز فریبم بدهی
با کمی عشوه کمی ناز فریبم بدهی
دست بردار از این بازی چوپان و علف
من نه آنم که به آواز فریبم بدهی
شاه شطرنج دلم مات رخ ماه تو شد
چه نیازیست به سرباز فریبم بدهی ؟!
چشم در چشم به من خیره شو و بازی کن
عشق را وصله نیانداز فریبم بدهی
دوست دارم که صدای دفِ تو کرَ کُنَدَم
تا به لطف نفس ِ ساز فریبم بدهی
خوب فهمیدی اگر حال مرا فهمیدی
وقت آن است مرا باز فریبم بدهی ...
دلم برای خودم تنگ شده ... من کجام ؟!
تا بعد .......
در سرزمین سینه ی من