ناز چشمان تو در آینه دیدن دارد

ناز کن ، ناز نگاه تو خریدن  دارد

سینه ام بوم سفیدی ست به اندازه ی تو

طرح اندام تو ای دوست کشیدن دارد

خنده ات حال عجیبی ست ، دلم می گیرد

تلخی ات قهوه ی گرمی ست ، چشیدن دارد

خسته ام از سفر و جاده و ساک و چمدان

خسته ام خسته ، دلم شوق رسیدن دارد

ماه من باش که امروز پلنگ دل من

خسته از دست زمین ، قصد پریدن دارد

غزلم هر چه که دارد همه از لطف تو بود

چون تو را در دل خود داشت شنیدن دارد