بازی ...
سلام دوستان . این غزل آخرین کارمه ، خوشحال میشم نقدش کنین ، چون هنوز کاملش نکردم . در ضمن « هرکی » عزیز روی صحبت من تو پست دهم شهریور شما نبودی . شما حرفت رو بزن ، راحت باش ...
در مـن تو را شبیه نیــازی کشیده است
وقت کشیدن تو چه نـازی کشیده است
در گـوشـهـــای نــاشـنـوایـم سـکـوت را
یک آسمان صدای مجازی کشیده است
در لحـظـه هـــای خـلـوت مـن در نبود تو
با چشمهای خیس نمازی کشیده است
هرگز نخواست تا برسد دستمان به هم
من و تو را دو خط مــوازی کشیده است
زیر سر خداست ، اگر دست سرنوشت
پـای مـرا به داخـل بــازی کشیده است ...
یا علی ...
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم شهریور ۱۳۸۶ ساعت 23:3 توسط علیرضا خجو
|
در سرزمین سینه ی من